
بــہ سلامتــﮯ اوטּ כختر پسرﮯ کــہ
اعصابم این روزها عین بیسکویت شده … میتــــوانم فــراموشــت کنـــم … نشستــه ام اینجـا، چیزی دارد تمام می شود چیزی دارد آغار می شود ترک عادتهای کهنه وخو گرفتن به عادتهای نو این احساس چنان آشناست که گویی هزاران بار زندگیش کرده ام می دانم و نمی دانم... نمی دانم اینجا که ایستاده ام تقدیر من است یا تقصیر من !!... خدایــــــــــــــــــــــــا.. خیلی ها دلمو شکستن.. شب بیا باهم بریم سراغشون, من نشونشون میدمو تو بــــــــــــبخششـــــــون!!!!!!!! ده سال بعد از حال این روزام
سیگـار فروش گوشه خیابان هم فهمید شمرده بودم سرود شب هنگامم فکر تو بود نوای آرامشم صدای تو بود نامی که می پرستیدمش نام تو بود لانه ی دلم خانه تو بود دل نازکم اما بازیچه تو بود ومن هیچگاه نفهمیدم که مقصود تو چه بود ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﭼــﻪ ﻣﯿﺘﺮﺳﺎﻧﯽ ؟! ﺍﺯ ﻧﺒـــــﻮﺩﺕ ؟ﺍﺯ ﺗﻨـــــﻬﺎﯾﯽ ؟ ﺍﺯ ﮔـــــﻢ ﺷﺪﻥ ﻣﯿﺎﻥ ﺁﺩﻣﮏ ﻫﺎ ؟ ﻣﺮﺍ ﻣﯽ ﺗﺮﺳﺎﻧــﯽ ﮐﻪ ﺍﮔـﺮ ﻧﺒـﺎﺷـﯽ ﮔـﺮﯾﻪ ﻣﯽ ﮐﻨـﻢ ﻭ ﻣﯿﻤﯿــﺮﻡ ؟ ! ﺁﺥ ﮐﻪ ﭼﻘــﺪ ﺗﻮ ﺳـﺎﺩﻩ ﺍﯼ ...ﻧﻤﯽ ﺩﺍﻧـﯽ ﮐﺴـﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﺭ ﻫﺎ ﺭﻓﺘﻪ ﺑﺎﺷــﺪ ﺩﯾﮕــﺮ ﺍﺭﺯﺷﺶ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺩﺳﺖ ﻣﯽ ﺩﻫــﺪ ...ﺍﮔــﺮ ﺗﻤـﺎﻡ ﻭﻗﺘﺖ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺟـﺎﯼ ﺧـــــﺮ ﮐﺮﺩﻥ ﻣﻦ ... ﺻــﺮﻑ ﺁﺩﻡ ﺷــﺪﻥ ﺧﻮﺩﺕ ﻣﯿﮑــﺮﺩﯼ ، ﺍﻻﻥ ﻗﯿﻤـﺖ ﺍﻧﺪﮐــﯽ ﺩﺍﺷﺘـﯽ ... ﺍﯾـﻦ ﺭﻭﺯﻫﺎ ﺩﯾﮕــﺮ ﻧﻪ ﺑﻪ ﺑﺮﮔﺸـﺘﺖ ﻓﮑـﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﻢ ...ﻧﻪ ﺑﻪ ﺧﺎﻃـﺮﺍﺗـﺖ ... ﻫﺮﺷـﺐ ﻣﻘﺪﺍﺭﯼ ﺑﻐـﺾ ، ﺧﺎﻃـﺮﻩ ، ﻗــﻮﻝ ﻭ ﻗﺮﺍﺭ ﻫﺎﯼ ﺑﻪ ﺍﻧﻘﻀﺎ ﺭﺳﯿـﺪﻩ ... ﺩﻡ ﺩﺭ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﻡ ﺗﺎ رفتگﺭ ﺑﺒﺮﺩ ... ﺑﺒﺮﺩ ﺑﺮﺍﯼ ﺧﻮﺩﺵ .ﺷﺎﯾـﺪ ﺑﻪ ﺩﺭﺩﺵ ﺑﺨــﻮﺭﺩ ... ﺩﯾﮕــﺮ ﻭﻗـﺘﯽ ﺍﺳﻤﺖ ﺭﺍ ﻫﻢ ﻣﯽ ﺷﻨـﻮﻡ ﺧﻨﺪﻩ ﺍﻡ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ...ﻭﺍﯼ ﮐﻪ ﺗﻮ ﭼـــﻪ ﺗﺠـــﺮﺑﻪ ﯼ ﻣﺴﺨـﺮﻩ ﺍﯼ ﺑﻮﺩﯼ ﻭ ﻣﺴﺨــﺮﻩ ﺗﺮ ﻣﻦ ﺑﻮﺩﻡ ﮐﻪ ﺑﻬﺎﯼ ﮔﺰﺍﻑ ﻋﻤــﺮﻡ ﺭﺍ ﺻﺮﻓﺶ ﮐـﺮﺩﻡ ... ﻣﻦ ﮐﻪ ﺩﯾﮕـﺮ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﮐﺮﺩﻩ ﺍﻡ ﻭ ﺯﻧﺪﮔــﯽ ﺍﻡ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻧﻮ ﺻﯿقــﻞ ﺩﺍﺩﻩ ﺍﻡ ... ﺗﻮ ﻣﯿﻤﺎﻧﯽ ﺑﺎ ﯾﮏ ﺍﻋﺼﺎﺏ ﺩﺍﻏــﻮﻥ ...ﭘﺎﮐﺘــﻬﺎﯼ ﺳﯿﮕــﺎﺭ ..ﺫﻫــﻦ ﮐﺜﯿــﻒ ... ﺷﮏ ﻭ ﺗﺮﺩﯾــﺪ .. ﻭ ﻧﻔﺮﯾـــﻦ ﻫﺎﯼ ﻣــﻦ ..ﺍﮔـﺮ ﻣﻦ ﻫﻢ ﺍﺯ ﺗﻮ ﺑﮕـﺬﺭﺩ ، ﺧﺪﺍ ﻧﻤﯿﮕــﺬﺭﺩ .... -------------------- گفتی میگن اگ دونفر باهم زیر بارون راه برن عاشقه همن اون موقع تو میگفتی عاشقمی و من میگفتم عاشقت نیستم ولی بر عکس شد حالا زیر بارون عکستو میگیرم تو بغلم میگم دیدی عاشقم نبودی؟؟؟ ----------------------------------------- بــودن در آغــوش ِدیـگـری جـز تـو مــرا بــه جـنـون مـی کـشـانــد مـن فـقـط بـه عـطـر ِ تـن ِ تـو عـادت دارم ------------------------------ دلم یه دنیا گریه میخواد..اونقدر دلم واسه ینفر تنگ شده که شبا خوابشو میبینم.دلم کما میخواد.از همونا که دکتر میاد بیرون میگه متاسفم... عاشـــــــق اونیـــــــــــم کـــــــــــه:
می تونـــــــه منــــــــــو بخــــــــــــندونه
وقتـــــی
نمـــــی خـــوام
حتـــــــی
لبخـــــــند بزنـــــم!!!
هوای دو نفره داشتن، نه ابر میخواهد نه باران نه یک بعد ازظهر پائیزی…. کافیست حــواسمان به هم باشد !
ﻓﻘﻂ ﺯﻣﺎﻧﯽ ﺑﻪ ﯾﻪ ﻧﻔﺮ ﻣﯿﺘﻮﻧﯽ ﺑﮕﯽ : حواسم نبود ، که پیشم نماندی
ديدی غزلی سرود؟
لــحظاتی هســــــــــت که :
هیــــچ چیز این زندگی قانع ام نمی کند ؛ فقط و فقط نیاز به اندکـی تـــــــــــــ♥ـــــــو دارم ... سراغت را از “قاصدک” که می گیرم تابی خورده و در دل ابرها گم می شود ! عاشق که میشوی… مواظب خودت باش شبهای باقیمانده عمرت به این سادگیها صبح نخواهند شد… با کسی باش که “تو” را بخواهد نه کسی که تو را “هم” بخواهد . . . روزگارتـــــان خدایی باد گوور بابای عشق مـَــن حســٌــود نیستـَــــم ••• اَمــا ••• الـاهــی بمیـــره كَسـی كه میخـــاد جــای مـــن دسـتــآتـــو بــگیـــــره !! همیــــن ••• "خاطــــرات " گـاهی وقتهاچنان دلتنگ میشوم که بی تابی ام را هیچ بهانه ای تاب نمی آورد به خود که می آیم میبینم ازکسی دورم که بی بهانه دوستش دارم هــوا چــقدردیـــوانـه اســت... ! مـاבر مے گویـב:
هـرشـب بهمــ اســ ام اســ میــכاכטּ
کہ اےِ کاش الان پیشـم بوכ ےِ
ولےِ هیــچ موقـع بـهـم نرسیــכن…
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
از اون بیسکویت هایی که یک هفته میمونه ته کیفت ، که یادت میره بخوریـــش …
همون ته له میشه ، خورد میشه ، پودر میشه !
برچسبها:
رفتـی اینک آیـا باز میگردی؟
چه تمنـای محـالی دارم خنـده ام میگیـرد.
برچسبها:
روح خـودم هـم تـرکـم مـیـکـنـد
هـیـچ انـتـظـاری از دیـگـران نـیـسـت
برچسبها:
و دیگر هیچ نمی گویم …!
به تو …
سکوت را دوست دارم
به خاطر ابهت بی پایانش …
برچسبها:
فــقط با خــود سـخت می جنـــگم …
کـه دیـگر بـه یــاد نیــارمـت !
برچسبها:
قهــوه مـی خـورم،
و بـه چشــم ـهـای خـــمـارت
فـکر مـی کنــم
.
.
قهــوه
خمــار مـی شــود...!
♥ عشــق یعنــ ی
چشمــ ان ِ خُمــار ِ تـــــ و..
برچسبها:
برچسبها:
اما وقتی یافته هایم را با باخته هایم مقایسه می کنم
می بینم چون وجدانم را یافتم، خدا را یافتم
و هرچه باختم مهم نیست ...
آموختم که مسئول تمام ماجراهای زندگیم فقط خودم هستم و بس ...
از این لحظه به بعد تقدیر برای من معنی و مفهومی ندارد
چون تقدیر من تقصیر من است ..
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
و تو هنوز نمیدانی
من دود میشوم این سیگار ها بهانه است
برچسبها:
پنج سیگار راه بود تا خانه ی تو
سیگار پشت سیگار ، کوچه به کوچه
می گردم و نمی رسم …
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
" ﻋﺎﺷﻘﺘﻢ "
ﮐﻪ ﻗﺪﺭﺕ " ﭘﺲ ﺯﺩﻥ " ﻫﺮ ﮐﺴﯽ ﺟﺰ ﺍﻭﻧﻮ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﯽ.
برچسبها:
حواست نبود ، که آمدم . . .
حواست نبود ، که ماندم . . .
حواسم نبود ، که با من نیامدی . . .
حواسمان نیست که داریم تبدیل به خاطره میشویم . . .
برچسبها:
تنهـــــاش که میـــذآریـــی میــری تو جمـــع و کلّی میگـــی و میخنــــدی…
بعد کـــه از همه جـــدآ شدی از کـُنـــج تآریکـــی میآد بیرون
می ایستـــه بغـــل دستــتــــ …
دســتـــ گرمشـــو میذاره رو شونتــــ
بر میگـــرده در گوشــتـــ میگـــه:
خـــوبــی رفیـــق؟؟!!
بـــآزم خودمـــم و خـــودتــــ …
برچسبها:
عاشق شده بود.
انگار خودش نبود
عاشق شده بود.
افتاد.شکست . زير باران پوسيد
آدم که نکشته بود .
عاشق شده بود
برچسبها:
و
در “انتخاب واحد” زندگی... “صداقت”... پیش نیاز همه ی درسهاست
در من آدم برفی ای ست که عاشق آفتاب شده ...و این خلاصه ی همه داستان های عاشقانه جهان است....
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
غصه ام می گیرد
می دانم ، شرم دارد از اینکه “خبر” دهد که رفتنت همیشگی بود …
برچسبها:
برچسبها:
برچسبها:
گور بابای هواهای دونــــفره…
“یه” تنهایی. . . . “یه”
موبایل سایلنت. . . .”یه”
حس خوب. .. .
“یه” حس آرامش . . . .
دنیایی خالی از خـــــیــانــــت…
خالـــی از دروغ…
خالـی از آدمکهای دو رنگ…
خالـــی از رفــــیقای لاشـــــــــ ی….
و خالی از هزار کثافت دیگه…
برچسبها:
برچسبها:
اگر ميدانستم
روزي
طناب دارم خواهيد شد ،
هيچوقت
نمي ساختم تان ...
برچسبها:
برچسبها:
تــو کــه نـیـستــی گــریــه مــی کـنــد،
هـمــه دچــارت شـده ایمـ...!
برچسبها:
بایـב کمے بـہ خوבتـ برسے
اما چگونـہ
وقتے از هر طرف مے روم،
برچسبها: